شهید محمد ملکان

شهید محمد ملکان

شهید محمد ملکان


دانشجوی دوره کارشناسی رشته مهندسی مکانیک- طراحی جامدات

تاریخ و محل تولد: اول شهریور ۱۳۴۷، تهران

تاریخ و محل شهادت: ۲۱ دی ۱۳۶۵، عملیات کربلای ۵، شلمچه

مزار: گلزارشهدای روستای جوستان-البرز

 

گزیده‌ای از وصیت نامه شهید محمد ملکان


من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‌دهد و ارزش هر انسان به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است.
خدایا تو را شکر می‌کنم که باران تهمت و دروغ و ناسزا را علیه من سرازیر کردی تا در میان طوفان‌های وحشت‌ناک ظلم و جهل و تهمت غوطه‌ور شوم و ناله حق‌طلبانه من در برابر غرش تندرهای دشمنان و بدخواهان محو و نابود گردد، و در دامان عمیق و پرشکوه درد سر به گریبان فطرت خود برم و درد و رنج علی (ع) را تا اعماق روحم احساس می‌کنم.
خدایا تو را شکر می‌کنم که مرا در آتش عشق گداختی و همه موجودات و خواستنی‌ها را به جز عشق و معشوق در نظرم خوار و بی‌مقدار کردی.
اگر همه عالم را علیه من آتش کنی و آسمانی از عذاب بر سرم بریزی و زیر کوه‌های غم و درد مرا شکنجه کنی، حتی آخ نگویم کوچک‌ترین گله‌ای نکنم، کمتر ناراحتی به خود راه ندهم فقط به شرط آن که ذکر خود را و یاد خود را و زیبایی خود را از من نگیری.
اما همیشه آرزو داشتم اگر دوستانم می‌خواهند از من دفاع کنند به خاطر حق دفاع کنند نه به خاطر محبت و دوستی، اگر به هدف من علاقمندند به خاطر طرف‌داری از حق باشد نه رحم و شفقت به دوستی دل‌سوخته و رنج‌دیده که احیاناً کسب قلب او ثواب داشته باشد.
خدایا می‌خواهم فقیری بی‌نیاز باشم که جاذبه‌های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند. خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‌های پوچ مدفون نشوم، خدایا دردمندم، روحم از شدت درد می‌سوزد، قلبم می‌جوشد، احساسم شعله می‌کشد و بندبند وجودم از شدت درد صیحه می‌زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش، خسته شده‌ام، پیر شده‌ام، دل‌شکسته‌ام، ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‌کنم که این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می‌کنم و می‌خواهم فقط با خدای خود تنها باشم. خدایا به سوی تو می‌آیم، از عالم و عالمیان می‌گریزم، تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.