شهید رضا سلیمان زاده آذر
دانشجوی کارشناسی رشته مهندسی مواد - تولید آهن و فولاد
تاریخ و محل تولد: ۴ مرداد ۱۳۴۴، تبریز
تاریخ و محل شهادت :۲۲ دی ۱۳۶۵، شلمچه، عملیات کربلای ۵
مزار: بهشت زهرا (س)
زندگینامه
شهید رضا سلیمان زاده در چهار مرداد ماه تابستان سال ۱۳۴۴ در شهر تبریز و در خانوادهای مذهبی دیده به حهان گشود. ایشان از اوایل کودکی تحت پرورش مادری مهربان و پدری دلسوز و مؤمن به انجام دستورات و فرایض دینی اهتمام ویژه ای داشت که این امر تا زمان شهادت به عنوان مهمترین بخش زندگی او ادامه داشت. مادر شهید میگوید:" او بچه پاکی بود. ۳ ماه حضور در جبههاش تمام شد و به تهران آمد و گفت یک ماه دیگر میروم و برمی گردم. در عملیات کربلای ۵ شرکت نمود و مفقود الاثر شد و پیکر پاکش بعد از ۸ سال همراه با ۳۰۰۰ شهید آورده شد." و در تاریخ ۸ اسفند ۱۳۷۳ به خاک سپرده شد.
از سال ۱۳۶۰ که به همراه خانواده به شهر مشهد عزیمت نمود فعالیتهای خود را آغاز کرد و از پایه گذاران و عضو فعال پایگاه بسیج مستضعفین مسجد یحیی (ع) بود و به اتفاق دوستانش تعمیر و نوسازی مسجد را با روحیه جهادی به سر انجام رساند. شهید سلیمانزاده پس از ورود به دانشگاه در بسیج دانشگاه هم شرکت فعال داشته است. وضعیت تحصیلی به ویژه درس ریاضی ایشان خیلی قوی بود به منظور کمک به بچهها و تدریس دروس ریاضی صبحهای زود به مسجد میرفت و بچهها را فی سبیل الله درس میداد.
" رضا همیشه میگفت: مادر جان از من راضی باش؛ روزی که میخواست برای آخرین بار به جبهه اعزام شود با من متفاوتتر از دورههای قبل خدا حافظی کرد و سه بار مرا در آغوش کشید و بوسید در حالی که همیشه یکبار با من خدا حافظی میکرد. گویا میدانست این آخرین دیدار و خداحافظی بی بازگشت است. او همیشه میگفت: مادر جان مثل حضرت زینب (س) صبور باش و همیشه تاکید میکرد برای امام حسین گریه کنید و خیلی اشک برای فاطمه زهرا (س) و فرزندان مظلوم او بریزید، او علاقه شدیدی به حضرت فاطمه زهرا (س) داشت. عاشق جبهه بود و از اول جنگ تا زمانی که شهید شود همیشه عید نوروز در جبههها حضور داشت. در جبهه آر پی جی زن بود. وقتی جنگ خاتمه یافت، رضا نبود که پیروزی ایران را ببیند ولی همیشه میگفت خیلی در این رابطه خواب دیده است که بچهها همه از سربلندی ایران شاد بودند.
گزیدهای از وصیتنامه شهید
خدایا! مرا بیامرز و از گناهان من چشم پوشی کن، خدایا از لطف و کرم تو بود که ما هم در زمره سپاهیان حق علیه باطل قرار گرفتیم و نمیدانم این بنده معصیت کار را به سربازی و جندی خودت قبول میکنی یا نه، خدایا چه مرحمتهایی به من کردی و من بیاعتنایی کردم، خجالت میکشم نعمت هایت را بشمارم و از این همه لطف تو شرمنده باشم.
برادران و خواهران گرامی! خداوند را ناظر اعمال خود بدانید و شکر نعمتهایش را به جای آورید باشد که خداوند یاریتان کند. از گناه بپرهیزید و بر خدا توکل کنید و به سوی خداوند برگردید که او تواب است. ای کسانی که حرفهای این بنده را میشنوید یا میخوانید. امام عزیزمان را فراموش نکنید، قلب این پیرمرد برای این ملت میتپد، پس تا آخرین قطره خون خود در راه مقدس الهی قدم بردارید. هیچ وقت از او پیشی نگیرید و از او عقب نیفتید همیشه به رهنمودهایش عمل کنید. یاد بیچارگان و مسکینان و فقیران باشید و شکر خدای را به جا آورید.
پدر و مادر عزیزم! حلالم کنید به شما بشارتی بدهم از طرف حضرت رسول (ص)؛ شمایی که مرا به بهترین وضع بزرگ کردهاید، زحمت کشیدهاید و در تربیت من رنج فراوان دیدهاید و بهترین و عالیترین دین خدا را به من آموختید و در بهترین راهها و والاترین هدفها راهی ام کردید بدانید اگر در دنیا نتوانستم تلافی کارهایتان را بکنم به لطف و اجازه خداوند در آن دنیا شما را خشنود سازم.
دوستان و آشنایان عزیز! وحدتتان را بیشتر کنید و تقوای الهی را پیشه خود سازید. به خدا قسم عامل اصلی پرهیز از گناهان توسل به قرآن کریم است که خداوند میفرماید: به قرآن متمسک شوید و از آن یاری جویید.
من با توجه به ضرورت و موقعیت زمانی خویش و عشقی که به جبهه و وصال یار داشتم به جبهه آمدم شاید در این راه محبوب بر من نظری کند و مرا همچون دیگر معشوقانش به سوی خود خواند. این است که مینویسم من آگاهانه این عمل را انجام دادم و به جبهه آمدم.
ای مردم! نگاهی کنید توجهی کنید ما را یاری کنید تا اسلام را در جهان پایهگذاری کنیم و دین خدا را تحقق ببخشیم.
دوستان گرامی! شما را وصیت میکنم به وحدت، رفاقت و دوستی، صبر و توکل، رضا، توبه و زهد. تا دم مرگ و تا ریختن خونتان از رهبر جدا نشوید.
قدر مسجد و نماز جماعت و عزاداریها را بدانید و کمال استفاده را از آنها ببرید؛ قبل از آنکه اجل به سراغ شما بیاید.
شهدا را فراموش نکنید با یاد آنها میتوانید به ائمه اطهار (ع) توسل کنید و ما را نیاز دعا کنید. خداحافظ
۰۳/۱۲/۱۳۶۲