شهید عبدالصمد بلبلی جولا

شهید عبدالصمد بلبلی جولا

دانشجوی مقطع کارشناسی رشته حقوق

تاریخ و محل تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۴۴؛ دزفول

تاریخ و محل شهادت: ۲۷ بهمن ۱۳۶۴، فاو، عملیات والفجر۸

مزار: شهیدآباد دزفول

زندگینامه

شهید عبدالصمد بلبلی جولا در سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی در شهر دزفول متولد شد. وی به فراگیری علوم طبیعی و اسلامی مشغول بود که غنچه های انقلاب اسلامی شکفتن آغازید و این نوجوان پرشور هم که در کلاس دوم راهنمایی تحصیل می نمود به صف انقلابیون پیوست و در تک تک راهپیمائیها به فرمان رهبر کبیر انقلاب شرکت جست. سال دوم دبیرستان بود که جنگ تحمیلی شروع شد و ایشان عاشقانه در خیل شیردلان بسیجی خدمت می نمود و بعد از تعلیم آموزشهای نظامی در عملیات والفجر مقدماتی و خیبر شرکت جسته و در عملیات والفجر مجروح گردید. بعد از دیپلم در دانشگاه الهیات مشهد قبول شده و یک ترم را در آنجا گذرانید ولی شوق جبهه ها او را از دانشگاه به میدان رزم کشانید. مجدداَ سال بعد در رشته حقوق قبول شدند ولی بعد از ثبت نام با وجود علاقه وافرش به این رشته عشق الهی او را بار دیگر به محراب و میعادگاه عشاق طلبید و بالاخره در عملیات والفجر۸ در منطقه فاو (۲۷/۱۱/۶۴) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

از خصوصیات و صفاتی که با تولدش در او تولد یافت و انشاالله با شهادتش در ما بارور شود حلم و صبر او در مقابل ناملایمات زندگی و دقت نظر و تحلیلهای دقیق ایشان در مسائل سیاسی و اخلاقی و عملی و اشتیاق به مطالعه و شرکت در جلسات مذهبی بود. شوق زیادی به تلاوت آیات قرآن کریم داشت و معلم خانواده بود. اوقات خود را به بطالت نمی گذراند. سخن لغو و بیهوده از او شنیده نمی شد. کم سخن می گفت و زیاد می اندیشید و بسیار مجد بر عمل کردن به فراگرفته هایش بود لذا معمولاَ سخنان و نصایحش که معمولاَ از قرآن و احادیث نشات می گرفت در گوش جان رسوخ می کرد آنگونه با محبت و صفا امر به معروف و نهی از منکر می کرد که شخص از اشتباه خود شرمنده می شد. مقید به نماز اول وقت و خواندن تعقیبات بعد از نماز بود، پیرو صدیق ولی فقیه و اسلام بود بگونه ای که از ابهت او مخالفین جرأت ابراز مخالفت نداشتند. مصداق بارز یجاهدون فی سبیل الله بود و اعمال خویش را بدور از ریا و مخلصانه انجام می داد.

گزیده ای از وصیت‌نامه شهید

با سلام به پیشگاه قطب عالم امکان حضرت بقیةالله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و با درود برامام امت خمینی بت شکن و همچنین امت قهرمان و همیشه در صحنه ایران اسلامی وصیت نامه خود را شروع می کنم.

دفعه اولی که قرار شد به جبهه بیایم به قرآن تفال زدم که این آیه از سوره نور در آمد: اعوذبالله من الشیطان الرجیم وعدالله الذین امنو منکم و عملوالصالحات لیستخلفنهم فی الارض کمااستخلف الذین من قبلهم … و با این نوید و مژده قرآنی بسیار خوشحال و مسرور شدم. حال که مشغول نوشتن این وصیت نامه هستم عصر روز سه شنبه ۱۵/۱۱/۶۴ می باشد و داریم خود را آماده می کنیم تا به منطقه عملیاتی برویم. چون نوشتن وصیت نامه بیشتر به جهت سفارش دیگران است لذا به دوستان و آشنایان و کسانی که این وصیت به گوش آنها می رسد سفارش می کنم که پیوسته مواظب رفتار و کردار خود باشند مبادا خدای نکرده رفتار و کردار آنها لطمه ای به جامعه اسلامی وارد کند. سفارش دیگر من این است که همگی تابع فرامین و دنباله رو ولایت فقیه باشید و امام را که رهبری شایسته و بزرگوار است تنها نگذارید. از پدر و مادر مهربانم که زحمات بسیاری برای من کشیدند تشکر می کنم. اجر شما با خدای متعال

در وهله اول از پدر و مادر و بعد از تمامی افراد خانواده و دیگر دوستان و آشنایان و سایرین عاجزانه طلب حلالیت می کنم. اگر بدی و ناراحتی ای از من دیده اید به دیده عفو به آن بنگرید و مرا حلال کنید. اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد که که به راه مولایم امام حسین علیه السلام شتافته ام.(و چه سعادت عظمایی) بنابراین از خانواده ام می خواهم که در فراقم نگران نباشید زیرا که همه ما یک روز به دیدار خدا خواهم رفت.

خدایا بنده عاصی تو روی به درگاه تو آورده است مرا دست خالی از درگاه خودت مران. شهادت می دهم که خدا یکی است و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده اوست و امام علی علیه السلام و فرزندان عظیم الشان او جانشینان بر حق رسول الله هستند.

مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین

در آخر همه را به خدای متعال می سپارم.مرا از دعای خیر خود بی نصیب نگردانید.

والسلام علی من التبع الهدی



‌‌‌‌‌‌‌