شهید احمدرضا آرائی
دانشجوی مقطع کارشناسی دبیری رشته الهیات و معارف اسلامی
تاریخ و محل تولد: ۲۹ شهریور ۱۳۴۱، اصفهان
تاریخ و محل شهادت: ۲۲ دی ۱۳۶۵، شلمچه، کربلای ۵
مزار: گلستان شهدای اصفهان
زندگینامه
شهید احمدرضا آرانی در ۲۹ شهریور ۱۳۴۱ در یک خانوادهای مذهبی در اصفهان به دنیا آمد. محیط خانوادگی وی سرشار از ایمان و پاکی و اخلاص بود. وی از همان اوان کودکی تحت تربیت سازنده پدر و مادر خویش قرار گرفت و در سن ۳ سالگی به همراه والدین خود به مشاهد مشرفه عراق مشرف گردید و به زیارت مرقد مولی الموحدین امیرالمومنین (ع) و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) نائل گشت.
شهید احمدرضا آرانی از حدود ۶ سالگی با راهنمایی و ارشاد پدرش به جلسات نصایح حمد و سوره و تعلیم قرآن که در مسجد شهید بهشتی تشکیل میگردید روی آورد. در همین جلسات معنوی بود که روح پاک خویش را با سروش غیبی وحی صیقل داد و نوای روح بخش قرآن مجید بر گوهر جانش دریایی از لطافت و قداست ارزانی بخشید. در منزل هم مادر مکرمه اش راه چگونه تحمل نمودن سختیها و ناملایمات را به وی آموخت و با تشویق و ترغیب وی به شعائر اسلامی از عنصر پاکش انسانی فداکار و غمخوار دیگران پرورش داد. وی دوران ابتدایی تحصیل را در دبستان پرورش با نمرات ممتاز گذرانید و در سن ۱۳ سالگی بود که اکثر احکام نماز و روزه و سایر احکام متفرقه فقهی را به خوبی یاد گرفت و به انجام این فرائض دینی با کمال رغبت خود را مقید نموده بود. او دوره راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و همواره از طرف اولیا مدرسه به عنوان یک دانش آموز نمونه و مودب معرفی میگردید. اوج گیری انقلاب اسلامی ایران با تحصیلات او در دبیرستان مصادف گردید. وی نیز مانند سایر اقشار جامعه اسلامی در راهپیماییهای عظیم شرکت میجست و در محیط دبیرستان بعنوان یک عضو فعال انجمن اسلامی شناخته میشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی از آنجایی که وی شدیداً از گروههای مخالف انقلاب و حکومت ولایت فقیه متنفر بود، لذا سعی نمود از به دام افتادن دانش آموزان در بند این گروهها جلوگیری نماید. از این جهت با مطالعات فراوانی که داشت به ارشاد دیگران در محیط دبیرستان میپرداخت. وی در بین دوستان خود در دبیرستان به عنوان فردی مطلع و پیرو اسلام فقاهتی شناخته میشد و از طرف گروههای مخالف مکتب قرآن و عترت مورد تعرض قرار میگرفت و از آنجایی که به روحانیت خط امام اعتقاد راسخ داشت، لذا همواره از یاران امام امت حمایت مینمود. وی سرانجام از دبیرستان صائب اصفهان در رشته علوم اجتماعی با نمرات عالی دیپلم گرفت و به سیر مطالعاتی خود در زمینههای علمی و دینی گسترش وسیعی داد و با تهیه کتابهای متنوعی از شخصیتهای اسلامی روح جستجوگر و کنجکاو خویش را ارضا مینمود. در پی تاکیدات مکرر امام روحی له الفداء مبنی بر مطالعه کتابهای استاد مطهری (ره) وی به خریداری یک سری کتب این استاد گرانقدر مبادرت ورزید و بسیاری از آثار وی را مطالعه و خلاصه نمود و در هر فرصتی که دست میداد نکات این کتب را برای دوستان و نزدیکانش بازگو مینمود. علاقمندی وی به مطالعه آثار اسلامی در آن حدی بود که در عمر کوتاه خویش موفق گردید کتابخانه ای با بیش از پانصد جلد کتاب فراهم آورد و تقریباً تمامی آنها را مطالعه نماید. با تاسیس مراکز بسیج سپاه پاسداران وی در بسیج منطقه ۲ اصفهان ثبت نام نمود و با بسیج همکاری میکرد. و در عین حال نزد یکی از علمای اصفهان به فراگیری برخی از دروس طلبگی مشغول شد. در سال ۱۳۶۰ در دانشسرای تربیت معلم شهید اندرزگوی تهران پذیرفته شد و پس از فراغت از تحصیل به شغل شریف معلمی همت گمارد و در حدود ۴ سال به این کار اشتغال داشت. به دلیل لیاقتی که از خود نشان داد به سمت معاونت دبیرستان هفده شهریور منصوب شد و در عین حال معلمی را نیز رها نکرد ولی با آن همه خدمات صادقانه روح کمال جویی خویش را ارضا شده نمیدید و درصدد برآمد تا این پست را رها کند و به جبهههای نبرد حق علیه باطل بشتابد. در سال ۳-۶۴ در رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران پذیرفته شد. در مجموع ۴ مرتبه از طریق ارگانهای مختلف داوطلبانه به جبهههای جنگ اعزام گردید و آخرین مرتبه از طریق ستاد جنگ آموزش و پرورش به مدت سه ماه ماموریت یافت تا در مجتمع آموزشی لشکر امام حسین (ع) به تدریس رزمندگان اشتغال ورزد و پس از پایان یافتن مدت ماموریت با اصرار زیاد از مسئولین میخواهد که مدت ماموریت تمدید شود و وی را به یک واحد رزمی بفرستند، سرانجام با این خواسته موافقت میشود و پس از شروع عملیات پیروزمند کربلای ۵ وی نیز به تاریخ ۲۲/۱۰/۶۵ همراه دیگر همرزمانش عازم ماموریت نظامی میشدند که طی انجام این ماموریت هواپیماهای بعثی منطقه را بمباران کرده و احمدرضا که از ناحیه مغز و کتف هدف ترکش قرار میگیرد بلافاصله روح ملکوتی اش به ملا اعلی صعود مینماید.
گزیدهای از وصیتنامه شهید
اینجانب احمدرضا آرایی فرزند ابوالقاسم متولد ۱۳۴۱ شخصاً وصیت مینمایم که بعد از ارتحال بنده از این دنیای فانی به موارد زیر عمل شود.
۱- همه را دعوت میکنم به عمل خیر و صالح و تقوی؛ به قول حضرت علی (ع) «اوصیکم بتقوی الله»
۲- «و قولابالحق و عملاً لله خیرا» یعنی شما باید حق بگویید و برای قیامت و پاداشهای الهی کار کنید.
۳- «و کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» که معنی آن از اوضح واضحات است.
۴- «و صلاح ذات بینکم» که ای امت و خانواده و خویشان من سعی کنید کدورتها را از یکدیگر ریشه کن کنید.
۵- یک سوم کل اموال اینجانب اعم از منقول و غیرمنقول اگر موجود است پس از کسر حقوق شرعی که از اهل خبره بایستی سوال شود (با توجه به قبوض رسید خمس موجود) خرج کفن و دفن و رد تظالم و استجاره نماز و روزه، امور خیریه و نافع برای آخرت بنده، اولاً واجبات و در ثانی مستحبات صرف شود.
۶- مقداری از کتب شخصی اینجانب بهتر است به نفع عمومی در کتابخانه های معتبر هدیه شود.