شهید محمدرضا بیاتی

شهید محمدرضا بیاتی

دانشجوی کارشناسی رشته الهیات و معارف اسلامی

تاریخ و محل تولد: ۳ فروردین ۱۳۴۲؛ روستای مبارک آباد تویسرکان

تاریخ و محل شهادت: ۱۹ اسفند ۱۳۶۲، عملیات خیبر، جزیره مجنون

مزار: گلزار شهدای روستای مبارک آباد تویسرکان

زندگینامه

محمدرضا در سومین روز از بهار سال ۱۳۴۲، خانه‌ی کوچک اما پر از مهر حق‌رضا را رونقی دیگر بخشید. کوچه‌های تنگ و کاه‌گلی روستای مبارک‌آباد تویسرکان، میزبان قدم‌های کوچک اما پرتوان محمدرضا بود. وقتی به مدرسه رفت، ۷ سال بیشتر نداشت و دست‌های جوهری‌اش دل پدر را قرص می‌کرد تا بیشتر کار کند و آینده‌ای درخشان برای محمدرضا بسازد. کمی که بزرگ‌تر شد، با دین اسلام خو گرفت و بر اساس سیره‌ی نبوی (ص)، احسان به فقرا، صله‌ی رحم و عبادت خداوند متعال را سرلوحه‌ی زندگی خویش قرار داد. روزها از پی هم گذشت و محمدرضا توانست مدرک دیپلم خود را بگیرد. با اوج‌گیری انقلاب، بیاتی در جرگه‌ی یاران امام (ره) فریاد " مرگ بر شاه " سر داد. دانشجوی رشته‌ی الهیات دانشگاه تهران بود که فرماندهی پایگاه بسیج را بر عهده گرفت؛ چندی بعد به عنوان معلم دینی به تدریس مشغول شد. بیاتی با تشکیل سپاه‌پاسداران، به عضویت این نهاد مقدس درآمد و مسئولیت پذیرش منطقه‌ی ۱۰ تهران را پذیرفت. گاهی اوقات نیز برای برادران پاسدار در مسجد صاحب‌الزمان (عج) کلاس اخلاق برگزار می‌کرد. جزیره‌ی‌مجنون و عملیات خیبر، معراج محمدرضا بود برای پرواز. او در روز نوزدهم اسفندماه سال ۱۳۶۲ در سنّ ۲۰ سالگی در بی‌کران آ‌سمان جای گرفت.
پیکر پاره‌پاره‌اش را در روستای مبارک‌آباد به خاک سپردند.

گزیده‌ای از وصیت نامه شهید

وصیت نامه محمد رضا بیاتی به تاریخ پنج شنبه ۱۸/۱۲/۶۲

در جبهه‌های جنگ در جزیره مجنون در زیر رگبار

بسمه تعالی

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ

شکر وسپاس خداوندی را سزاست که ما را به راه حق و فضیلت رهنمون ساخت و از لطف کرم بی نهایتش ما را فیض رساند و در نهایت شربت شهادت را در جوار مرقد ابا عبد الله الحسین (ع) به همراه دیگر همرزمان به کاممان ریخت و ما را به این سعادت مفتخر گردانید. امید آن داریم که هر چه معصیت‌ها وگناه ها و کفر نعمت کردن‌های در طول زندگی زیاد بوده است و خداوند تبارک و تعالی به لطف و عنایت و بخشش خودش قلم عفو بر تمامی جرایم ما در کشد تا در فردای قیامت در پیشگاه رسول الله (ص) و ائمه اطهار (ع) و نزد شهدا سر افکنده و مدیون نباشیم.

پدران و مادران و برادران و خواهران و کلاً هر کسی که این ندا را می شنوی لحظه‌ای با خود بیندیش که چرا خلق شده‌ای و به کجا خواهی رفت و نهایت امر به کجا منتهی می‌شود و لذا چگونه باید در این جهان زندگی کنی. برادر جان اگر هنوز هم خود را کنار کشیده‌ای لحظه‌ای بیندیش که رزمندگان در کجا و برای چه می‌جنگند. برادر جان بدان که اینها در راه رضای خدا در دشت‌های گرم و سوزان وکوه های صعب و سرد به شوق دیدار حسین (ع) و با سلاح ایمان می رزمند و از هیچ چیز جز خدا هراسی به دل راه نمی‌دهند و لذا هیچ سلاحی جلودار ایشان نیست. برادر جان لحظه‌ای در خود بیندیش و ببین که در برابر خود این شهدایی که عزیزترین سرمایه خود را که جانشان است چگونه به راحتی اهدا می‌کنند، شما چه وظیفه‌ای داری؟ چقدر تکان خورده‌ای و در راه به ثمر رسیدن این انقلاب به رهبری امام امت چقدر کمک مالی، جانی، فکری، قلمی و… کرده‌ای. مبادا قافله برود و تو تنها و بی کس به علت خودخواهی و غرق شدن در ظلمات مادیات دنیا به قعر جهنم سقوط کنی. فکر کن که چه عاملی سبب شده است که یک چنین تحولی در جوانان ما و نوجوانان ما و حتی کودکان ما ایجاد شود که راحت تر از هرچیز جان خود را در راه رضای او می‌دهند و باکی از مردن و…ندارند و اصلاً مردن برای آنها مفهومی ندارد چرا که مردن هم رحله ای از زندگی است و خواه و ناخواه همه آن را طی خواهند کرد اما چه بسیار فرق است بین مردن با کوله باری از گناه و معصیت و توام با ذلت و در رختخواب یا تصادف و... و شهادتی که با فرق شکافته و روی خونین به دیدار معشوق واقعی خویش برود. تفاوت را ببین از کجاست تا به کجا.

پدر جان و مادر جان و… بگذارید یک مقدار صریح‌تر صحبت کنم و بگویم که این دنیا دار بلا و آزمایش و سختی‌ها و مصیبت‌ها است و همانند مزرعه‌ی است که کشاورزان آن ما انسان‌ها هستیم و محصولات اعمال خیر و شر است که ذخیره جهان آخرت ما می‌شود مواظب باشیم که چه ذخیره‌ای با خود می بریم. همانند کلاسی است که شاگردان آن کلاس ما انسان‌ها هستیم و مربیان آن انبیا و اولیاءخداوند هستند و باید فردای قیامت نتیجه درس خواندن و عمل کردن خود را ارائه دهیم و وای از آن روز که پنهان‌ها آشکار می‌شود دروغگو غیبت‌ها و تهمت‌ها دزدی‌ها کم فروشی‌ها احتکارها ناسزاها خود را از انقلاب کنار کشیدن‌ها و رزمندگان را و امام را به سخره گرفتن‌ها و… آشکار می‌شود و آنجاست که دیگر کاری از ما ساخته نیست و هر چند فریاد بزنیم که ما برگردانید تا اعمال خوب انجام دهیم. جواب این است که پشیمانی سودی ندارد. تو راهنما داشتی که همان انبیا و امامان (ع) بودند چرا گوش نکردی و دنبال هوی و هوس و پیروی از شیطان رفتی فکر کردی که همیشه در دنیا خواهی ماند. هزاران دوز وکلک سر هم کردی تا یک تومان به سرمایه ات بیشتر شود. اما چه فایده امروز (روز قیامت) روزی است که نه مال و نه فرزند به درد انسان می‌خورد. پس ای نابکار بکش عذاب دردناک جهنم را و این خودت بودی که با دست خودت خویشتن را به عذاب افکندی. دنیا همچون کوره آهنی است که انسان‌ها در آن به وسیله سختی‌ها و مصیبت‌ها و رنج‌ها پخته می‌شود و از خامی در می‌آید و خالص می‌شوند.

پدر جان و مادر جان و… شما الحمدالله تابع قرآن هستید و بدانید که قرآن کریم می‌فرماید که شما را خلق می‌کنیم و می میرانیم تا شما را آزمایش کنیم یعنی مردن و زندگی هر دو تا وسیله آزمایش هستند. مردن از دست رفتن نیست بلکه قدم گذاشتن در یک زندگی جدید است همانند آن که بچه در رحم مادر است یک نوع زندگی دارد و پس از آنکه به دنیا می‌آید آن زندگی را از دست می‌دهد (و در حقیقت می میرد) و زندگی جدیدی را با شکل جدیدی شروع می‌کند. بدانید که مال، فرزند، زن، شوهر، فامیل، پدر و مادر و سلامت و مریضی، همه وهمه وسیله آزمایش انسان هستند اگر یک موقع سرمایه ات اتش می‌گیرد و دود می‌شود اینجاست که تو داری آزمایش می‌شوی که آیا وابستگی تو به مال دنیا آنقدر هست که کفران نعمت کنی یا نه. هنگامی که فرزندت شهید می‌شود خداوند دارد تو را آزمایش می‌کند که آیا حاضری امانت او را به خودش برگردانی یانه. شروع به ناله و زاری و کفران نعمت می‌کنی که چرا خداوند فرزندم را از من گرفت. مادر جان و پدر جان و… مگر این شما نبودید که در بچگی در مساجد و حسینیه‌ها بزرگ شدید و برای امام حسین (ع) سینه زدید و گریه کردید و زیارتنامه خواندید و با خود می‌گفتید حسین جان ای کاش ما هم در کربلا بودیم و تو را یاری می‌کردیم؟ چطور شده است که الان که حسین (علیه السلام) نیست ولی فرزند او رهبری این کاروان را به دست گرفته است، شروع به بهانه آوردن کرده‌اید که مرگ خوب است و شهادت خوب است اما برای همسایه؟ چطور شده است؟ الان که همان عاشوراها و کربلاها دارد تکرار می‌شود، داری خودت را از میدان کنار می‌کشی؟ آیا تو دلت نمی‌خواهد که فردای قیامت در پیشگاه پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) و حضرت زهرا (س) و زینب کبری (س) سربلند و سرافراز باشی و به آنها بگویی که من هم فرزند خودم در راه اسلام و در رکاب فرزند شما به میدان رزم فرستادم و خون او را تقدیم راه اسلام کردم؟ آیا خوشحال نیستی که امانت خداوند را صحیح و سالم به او پس دادی و در امانت خیانت نکردی؟ آیا این برای شما افتخار نیست که فرزند خودت را به عنوان شفیع در روز قیامت برای خودت ذخیره داری؟

ای مسلمانان بدانیدکه تنها دین حق و قابل قبول در پیشگاه خداوند اسلام است. تنها دینی که سر سازش با کفر و باطل را ندارد اسلام است و به همین خاطر دشمن زیاد دارد و برای این که درخت اسلام خشک نشود و هر روز شاخ و برگ و میوه اش بیشتر بشود و احتیاج به آبیاری دارد، نیاز به حفاظت و نگهداری دارد. آبیاری ان به وسیله خون شهیدان انجام می‌گیرد و حفاظت آن به وسیله صبر و استقامت شما بازماندگان شهدا صورت می‌گیرد که خداوند همراه صابران است و آنها را یاری می‌دهد پس صبر کنید و با صبر خود و استقامت خود همچون کوه محکم و استوار بایستید و پشت دشمن را با ثبات قدم خود در ایمان به وسیله فرایض به خاک بمالید و از صحنه روزگار محوش کنید و زمینه را برای ظهور حجت آل محمد (ص) آماده کنید. بکوشید فرزندانتان را آن چنان تربیت کنید که ان شاالله در رکاب امام زمان برای احیا و زنده کردن اسلام و قرآن بکوشند. ای برادر و خواهر مسلمان بدان که برای یک مسلمان ننگ است که زنده باشد ولی اسلام و قرآن در خطر باشند. افتخار یک مومن آن است که او نباشد ولی اسلام و قرآن پا بر جا باشد و بر تمامی جهان حکومت کند و به همین خاطر است که ما دیدیم وقتی که رزمندگان دارند به کربلا برسند این رسیدن بدون خون دادن ممکن نیست دیگر جای درنگ نیست و باید به سوی جبهه‌ها شتافت تا مبادا مایی که یک عمر حسین حسین می‌کردیم و سینه می‌زدیم در وقت عمل کنار بکشیم و منافق از آب در بیاییم. دریافتیم که درس الهیات را نمی‌شود در لا به لای کتاب‌ها جستجو کرد. با خواندن کتاب‌ها عالم می شویم پس برادران بکوشید که عامل از جبهه‌ها و معنویت آن نباشد که فردا افسوس خواهید خورد که چرا ما از قافله عقب ماندیم.

پدر و مادر شما خیلی بهتر روحیه ما را می‌دانید و شاید هم هنوز ما را نشناخته بود که چه انقلابی در درون ما برای وصل به معشوق واقعی و رفتن به در یای عشاق به پا بود و چه آتشی از شوق به شهادت در دلمان زبانه می‌کشید که هیچ کس وهیچ چیز، نه زن نه فرزند، نه پدر و مادر و نه مال … نمی‌توانست جلودار آن باشد و این اتش را خاموش کند این آتش عشق به حسین (ع) آن چنان قوی است که تمامی علایق دنیوی را می‌سوزاند و خاکستر می‌کند و هر آنچه را سر راه رسیدن به خدا و رضای اوست می‌سوزاند و از بین می‌برد. لذا وظیفه شما خانواده شهداست که صبر و استقامت به خرج دهید و دشمن اسلام وقرآن را کور کنید. شما اگر می‌خواهید که صدای شهدا را بشنوید و پیام آنها را بدانید باید در نماز جمعه‌ها و دعای کمیل‌ها شرکت کنید و روح و روان خود را تصفیه کنید و با دلی پاک به سوی خدا بروید شاید که مورد مغفرت خداوند قرار بگیرید. در نهایت پیام به دانشجویان و دانش آموزان است که بکوشید و تلاش بکنید و بیشتر فرا بگیرید که فردا جامعه اسلامی ما برای استقلال خودش به افراد متخصص و متعهد نیازمند است. بکوشید هر دو جنبه را در خود ایجاد کنید و ضمناً جبهه‌ها را فراموش نکنید. به برادران پاسدار هم بگوییم که شما الگوی انقلاب و حافظ انقلاب اسلامی هستید و اجر عظیمی در نزد خداوند دارید. مبادا خدای ناکرده با اعمالی که در شأن یک سپاهی نیست لطمه به اسلام و انقلاب بزنید که گناهی بس بزرگ است و هدر دادن خون همرزمان شهید است. برادر پاسدار تو بدان بعضی از اعمالی که برای مردم عادی مستحب است برای تو واجب است و برخی از اعمالی که برای دیگران مکروه است شاید برای تو حرام باشد لذا فکر کن چه می‌کنی و به چه کسی و چه چیزی ضربه می زنی. درست با رفتار نسنجیده ات به همان چیزی ضربه می زنی که ظاهراً حافظ آن هستی. در نهایت از تو خواهرم و مادرم و همسرم می‌خواهم که به عنوان یک مسلمان حضرت زهرای مرضیه (س) و زینب کبری (س) را در همه جنبه‌های زندگی برای خود الگو قرار دهید در حجاب همانند آنها باشید در همسرداری در تربیت فرزند در صبر و استقامت در برابر مصیبت‌ها در بالا بردن مراتب ایمان و عقیده خود در به جای آوردن نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و خمس و… تابع آنها باشید و آنها را برای خودتان نمونه قرار دهید و همانند آنها باشید و در این راه از سرزنش‌ها و طعنه‌ها و مسخره کردن‌ها وخندیدن های یک عده افراد از خدا بی خبر ترسی به خود راه ندهید که قدرت خداوند همراه نیکوکاران است و شهادت برادر و همسرتان را تحمل کنید که خداوند صابران را در دست دارد و یاری می‌دهد به آنها. به آنچه که رضایت و صلاح دید خداوند در آن است گردن نهید وکفران و ناسپاسی نکنید تا خدای نکرده اجر و مزدتان که خانواده شهید هستید از بین نرود و ذخیره فردای قیامت باشد. مبادا امام را تنها بگذراید و خودتان را از اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی کنار بکشید. سعی کنید قرآن را فرا گیرید و تلاوت کنیدکه قرآن بهار دل هاست و دل‌های غمگین را شاد می‌کند.

پدر و مادرم امیدوارم که مرا ببخشید هر چند فرزند خوبی برای شما نبودیم و حق فرزندی را در مورد شما به جای نیاوردم ولی امید بخشش دارم و امیدوارم که برای آزمایش الهی به خداوند توکل کنید تا سربلند و سرافراز از این امتحان پیروز بیرون بیایید.

برادرم بکوش که برای اسلام و قرآن فرزند خوبی باشی. درس خوب بخوان و مطالعه هم بکن تا بفهمی که اسلام چیست و چه چیزی می‌خواهد و به آن چه می‌خوانی عمل کنی و فرزند خوبی برای پدر و مادرت و برادری خوب برای خواهرت باشی و زن داداشت را مراقبت کنی و نگذاری ناراحت شود و تو همسرم امید آن دارم که هم چون زینب ثابت و استوار بمانی و اگر فرزندی داشتی به تربیت او بپردازی و سعی کنی که از این امتحان الهی سر بلند بیرون بیایی و اجر خود را پایمال نکنی. ایمان خودت را قرین کن به لطف خداوند امیدوار باش و به او توکل کن و از هیچ چیز بر خود غم راه مده و از این که همسرخوبی نبودم امیدوارم مرا ببخشی و خواهرانم نیز ما را ان شاالله و خواهند بخشید. از قول ما از تمامی کسانی که از طرف ما نسبت به آنها قصوری و تعدی شده است و ناراحتی و نارضایتی از جانب ما دارند حلالیت بطلبید. تمامی مال و منالی که دارم از ریز و درشت در اختیار همسرم قرار می‌گیرد و امیدوارم پدر و مادرم و بعد برادرم سرپرستی همسرم را به عهده بگیرد و ایشان هم اگر خواست می‌تواند ازدواج کند و کتاب‌ها را هم هر جور خواستید عمل کنید یا بفروشید یا اگر خواستید با اهلش مشورت کنید (از دوستانم) و آنها را به یک مرکزی هدیه بدهید حدوداً سه سال هم احتیاطا نماز دارم و یکسال هم روزه. در پایان از تمامی شما حلالیت می‌طلبم و امیدوارم کاری نکنید که روح ما را غمگین کنید. اگر جنازه ما هم به دستتان نرسید می‌توانید یک قبر به نام من درست کنید و آن جا فاتحه بخوانید. هر جا که برایتان مقدور بود اگر جنازه‌ای داشتم دفنم کنید و در نهایت همه شما را به خدای بزرگ می‌سپارم و باز می گویم صبر صبر صبر استقامت استقامت استقامت اطاعت خدا اطاعت خدا اطاعت خدا.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار الهی آمین

شما را به تقوی و نظم و توکل خداوند در زندگی وصیت می‌کنم.

بنده تقصیرکار درگاه خداوند و طالب عفو یزدان

محمد رضا بیاتی

‌‌‌‌‌