شهید علی نجفیان سراجی
دانشجوی کارشناسی رشته زمین شناسی
تاریخ و محل تولد: ۹ آبان ۱۳۴۲، جویبار
تاریخ و محل شهادت :۴ دی ۱۳۶۵، ام الرصاص؛ عملیات کربلای ۴
مزار: جویبار
زندگینامه
علی در سال ۱۳۴۲ در روستای سراج کلاجویبار از توابع شهرستان قائمشهر دیده به جهان هستی گشود. روزهای کودکی را با شادی و نشاط پشتسر گذاشت و در دامان پدر و مادری فرزانه بزرگ شد. علی آموختن علم را در سنّ ۷ سالگی آغاز کرد و سپس وارد مدرسهی راهنمایی محل شد و سالهای تحصیلی را یکی از پی دیگری با موفقیت گذراند و تحصیلات متوسطه را در رشتهی علوم تجربی ادامه داد. او در سالهای آخر دبیرستان در خیل یاران امام (ره) فریاد مرگ بر شاه سر داد. پس از پیروزی انقلاب نیز در حراست از دستاوردهای انقلاب شبها مشغول نگهبانی و گشتزنی در خیابانها میشد تا اینکه در خرداد سال ۱۳۶۱ موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و در آزمون سراسری مراکز تربیت معلم شرکت نمود. وی بلافاصله به عضویت بسیج درآمد. دورهی آموزشی را به پایان رساند و آمادهی اعزام به جبهه شد و در همین زمان در رشتهی آموزش ابتدایی مرکز تربیت معلم تهران قبول شد. برای ادامهی تحصیلات عالیه وارد مرکز تربیت معلم شد و منتظر فرصتی بود تا روی به جبهه آورد. سال ۱۳۶۲ سال دوم دانشجویی مرکز تربیت معلم به جبهه اعزام شد و در عملیات والفجر ۴ شرکت نمود. در دومین اعزام در عملیات والفجر ۶ حماسهی جاویدی از خود به یادگار گذاشت. بعد از اخذ مدرک کاردانی به تدریس پرداخت. در آزمون سراسری سال ۱۳۶۵ در رشتهی زمینشناسی دانشگاه تهران پذیرفته شد اما این بار نیز سنگر نبرد را بر کلاس درس ترجیح داد. سرانجام در روز ۴ دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ در امالرصاص در سنّ ۲۳ سالگی به کربلاییان پیوست و در گلزار شهدای سراج کلاً آرام گرفت.
گزیدهای از وصیتنامه شهید
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
متن وصیتنامه اینجانب علی نجفیان سراجی فرزند محمد بشماره شناسنامه ۱۱۳ متولد ۱۳۴۲ ساکن سراج کلاً اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله. ان الذین جاهدوا و هاجروا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم. آنان که اسلام آوردند و از وطن خود هجرت نمودند و در راه خدا هجرت نمودند منتظر رحمت خداوند باشند که خداوند بخشنده مهربان است.
با سلام و درود بر پیامبر اسلام او که دین حق را آورد و انسانها را به حق دعوت کرد. سلام بر آدم ابوالبشر سلام بر هابیل و هابیلیان سلام بر حسین آموزگار شهادت.
سخنم را با نام خالق یکتا آغاز میکنم او که هیچ انبازی ندارد و انسان را خلق کرد برای امتحان الهی او که حق است و حق طلبان همواره در پی اویند خالق یکتایی که عقل انسان مادیگر و انسان خاکی به عظمت و مقام والای او غافل است و باید برای شناخت او وضوی خون گرفت و نماز عشق خواند در سنگر جهاد و مجاهدت. آمدم به جبهه تا دیگر شاهد چپاولها و غارتهای دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب اسلامی ایران نباشم آمدم تا با گلولههای آتشینم قلب مزدوران را بشکافم و سنگری از سنگرهای کفر را نابود سازم آمدم به جبهه این دانشگاه امام حسین تا درس چگونه زیستن و درس آزادگی بیاموزم و به این مکان مقدس پا نهادم تا در تپهها و کوهها و بیابانهای آن با اشک دیدگان خود را بشویم زیرا که بنده گنه کار آن پروردگار پاک و متعال هستم و آمدم تا شاید دین عظیمی که شهدا بر گردنم دارند به قطره اشک هم که شده ادا کرده باشم چگونه میتوان در خانه بود در حالی که به ناموس و دین و کشورمان تجاوز شده چگونه میتوان سکوت کرد در حالی که حق از آن کشور اسلامی ایران است آری باید رفت باید سلاح در دست گرفت که بهشت زیر سایه شمشیرهاست و اما کسانی که نمیتوانند و یا نمی آیند بدانند به همه مقدسات به همه تاریخ، به همه انسانها و به همه خونها خیانت بزرگ کردهاند که هیچ قابل گذشت نمیباشد مگر اینکه در تداوم راهشان با جان و مال و بیان ادامه دهندگان راهشان باشند. روی سخنم با لیبرالیسم، منافقین، ضد انقلابیون کثیف است آنانکه خودپرستی و قوم پرستی و مال پرستی را از اسلام برتر میدانند آنان که همواره در فکر خود و امیال نفسانی خود هستند و برای رسیدن به اهداف خود هر کاری را ممکن است انجام دهند حتی کشتن علی (ع) و امام حسین (ع) آنان که با چهره مذهبی خود را بر حق میدانند در حالی که همه میدانند بر حق نیستند و جز باطل کاری را انجام نمیدهند. از امت حزب الله و مسلمان شیعه پیرو امام حسین (ع) میخواهم که از خط مشرکان و منافقان دوری گزینند. پیامبر رسول خداست آنان که با او هستند با کفار به شدت در نبردند و با خود مؤمنان در نهایت دوستی و مسرت بسر میبرند. ای مردم اسلام بدست نمیآید مگر با گذشت از جان. آنانکه میگویند ما جان خود را میدهیم تا اسلام برقرار شود نمیتوان به این سخن آنان اعتماد داشت زیرا که همه ما می گوئیم یا حسین ای کاش با تو در عاشورا بودیم و به فیض عظیم نائل میشدیم امروز نیز زمان امام حسین (ع) است شما که اینقدر افسوس زمان امام حسین را میخوردید این گوی و این میدان اقلاً برای بازدید از جنگ هم که شده به جبههها تشریف بیاورید تا از نزدیک به جنایاتی که بر خاک و میهن اسلامی میباشد مشاهده کنید. از تمام مردم در صحنه واقعاً متشکرم و سپاس بی کران دارم که در {صحنه} انقلاب و اسلام هستند و واژه عین کلام معصومین (ع) هستند که در مورد مؤمنان آخرالزمان میفرمایند آنان از پارههای آهن هم سختتر و محکمتر هستند. همواره و در همه حال پیرو امام و ولایت فقیه باشید تا انشاالله در دنیا و آخرت سربلند و پیروز باشید پیام به خانواده بزرگوارم اینست که پدرم ای که همواره موجب افتخارم بودهاید در تمام مصائب صبر را پیشه کنید که ان الله مع الصابرین باشد تا این امانت و هدیه تان مورد قبول حق تعالی واقع شود. مادرم در مرگ سرخم اشک مریز نمیخواهم منافقان و کوردلان ببینند که اشک می ریزی راهی که انتخاب نمودهام در نهایت شناخت بوده و هست و با آگاهی کامل به فرجام این کار پا به این مکان مقدس نهادم و پس از من به ذکر حق مشغول شو و به یاد خدا باشد که یاد خدا موجب آرامش قلبهاست. اگر گریهای است باید برای اباعبدالله الحسین و مظلومان و شهدای گمنام ما باشد که بی ریا و خالصانه در این عرصه رشد کردند و به فیض نهایی خود رسیدند. مادرم در دل شب به یاد مظلومان تاریخ آنان که در غربت جان به معبود خویش تسلیم کردند بیدار شو و برایم دعا کن که سخت محتاج دعا هستم. بعد از من هر که آمد و گفت حیف شد اگر نمیرفت بهتر بود بدانید که آنان از منافقانند. برادران و خواهرانم در حیاتم برادر خوبی برای شما نبودم و این را بی ریا عرض میکنم اگر خطایی از من دیدید به بزرگواری خود عفوم کنید و از شما میخواهم که پیرو اسلام حسین باشید و مطیع ولایت فقیه و هیچ گاه دست از اهلبیت اطهارش نکشید زیرا که آنان کشتی نجات هستند و هر که با آنان باشد به ساحل نجات میبرد از تمام دوستان و آشنایان به خصوص خانواده و فامیلان التماس دعا دارم در همه دعاها وقتی که قلبتان شکسته شد مرا بیاد آورید زیرا بنده گنهکار آن خالق یکتا بودهام و میخواهم دعاهایتان باعث آمرزشم شود. در پایان از همسرم میخواهم که همواره این فکر را بزبان جاری سازد الهی رضا برضائک و تسلیماً بامرک خدایا همواره راضی هستم به رضای تو و تسلیم امر تو هستم. شما را به خدا میسپارم. برقرار باد حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی تا ظهور اسلام. نابود باد کفر، شرک، الحاد و تمام مظاهر آن در اقصی نقاط عالم.