شهید مسعود داوری

شهید مسعود داوری

دانشجوی مقطع کارشناسی فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی

تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۲، تویسرکان

تاریخ و محل شهادت: ۲۱ دی ۱۳۶۵، شلمچه، کربلای ۵

مزار:

 

گزیده ای از وصیت نامه شهید

متن وصیت نامه بنده ی عاصی ولی امیدوارم به عفو الهی مسعود داوری

بسم الله الرحمن الرحیم

"الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ" (سوره ملک، آیه ۳)

با شهادت بر یگانگی خدا و ایمان به رسالت انبیا و معاد و کسب اجازه از محضر حضرت صاحب الامر حجه ابن الحسن و با سلام بر تمامی شهدای به خون خفته اسلام.

به نام و یاد آن عزیزی غایت عرفان است و آمال عاشقان، محبوب یگانه ای که اجازت فرمود تا بندگی او کنیم. طوق عبودیت او را بر گردن نهاده، سر را مست جمال جمیلش ساخته و دل را در گرو عشقش نهیم. در وصف او چه می توان گفت، ما را همین بس که رخصت فرمود با او سخن بگوییم، عشق او را در قالب کدامین کلمه و در تنگنای کدامین عبارت می توان بیان کرد که الفاظ سخت معذورند و مقصور، در بیان آن عشق جانانه هر کاغذی می درد و هر قلمی می شکند.

کریما، خودت شاهدی که در میان آتش و خون این عبارات را می نویسم، تو را با چه زبانی بستایم که دیگر بار مرا طلب کردی و به دیار خودت کشاندی.

الها، عاجزانه و با تمام وجود از تو می خواهم از ما راضی باشی همانطور که ما از تو راضی هستیم.

محبوبا، ما را به وصالت نائل گردان، که آتش عشق به این دیدار سخت جانسوز و هستی گذرا است.

پرودگارا، در ظهور حضرت قائم تعجیل فرما و امام امت را تا ظهور دولت او نگهدار.

به رزمندگان عزیز اسلام نصرت و قدرت بر طاغوت عنایت فرما، این انقلاب را جهانی بگردان و داد مظلومین تاریخ را از ابر جنایتکاران شرق و غرب بستان و ما را به تکالیف و وظایف خود آشنا بگردان.

در پایان از امت گرانقدر اسلام انتظار دارم برای تداوم این حرکت که استمرار نهضت انبیاء در تاریخ است مایه گذارند. بیشتر از آنچه که تا کنون ایثارگری کرده اند، در نهایت چه می شود؟ بگذارید این نسل سختی بکشد و در نهایت فدا شود تا آیندگان بتوانند مومن و مسلمان به معنی حقیقی کلمه و در پناه اسلام حیات آبرومندانه ای داشته باشند.

در پایان از پدر و مادرم جدا تقاضای عفو و بخشش از جمیع خطاها را دارم به خصوص آنکه بی خبر ترکشان کردم. چه می شود کرد، می خواستم بیش از ناراحتی نکشند. از دیگر برادران و خواهرم و همگی دوستان و آشنایان طلب بخشش می کنم و از آنها می خواهم که از خدا بخواهند این گنهکار را به ضیافت خویش بپذیرد.

الها، به همه خانواده های شهدا صبر جمیل و اجر عزیل عنایت فرما.

خدایا ریشه هر گونه علاقه و پیوند با این دنیای فانی را در دلم بخشکان تا فارغ از هر چیز و هر کسی به سوی تو روی آورم.

همگی عزیزان را سلام گرم و مخلصانه تقدیم می دارم.

در پایان وصایایی چند با خانواده دارم که خواهشمندم آنها را عمل کنید.

۱- راضی باشید بر این عطای الهی.

۲- خمس همه سرمایه ام (مبالغ موجود در بانک ها و کتاب ها) را بپردازید.

۳- مخارج دفن و کفن مرا از این سرمایه پرداخت کنید و جدا تاکید می کنم مراسم را بسیار ساده برگزار کنید.

۴- به عنوان حق الذمه ۲ هزار تومان بپردازید.

۵- ده هزار تومان را برای خواهرم مهرناز و ۵ هزار تومان را برای برادرم محمد از سرمایه ها نگه دارید.

۶- باقی مبالغ را صرف کمک به جبهه های جنگ کنید.

۷- چند هزار تومان را برای پدرم و مادرم از سرمایه ام جدا کنید.

۸- روزه قرضی دادم که برای ۲۰ روز آن کفاره به تعویق افتادن از سرمایه ام را بپردازید.

۹- فروغ، مهدی، مهناز و محمد را جدا مواظبت کنید.

برای همگی شما اهالی گرامی خانواده آرزوی سعادت می کنم.

دوست دار شما، مسعود – خداحافظ شما.

در ضمن

- مبلغ ۲۵۰ تومان باقی مانده از ۵۰۰ تومان مربوط به تعمیر ضبط صوت به همراه فیش آن در خوابگاه امیرآباد، جیب لباس هایم هست مربوط به انجمن اسلامی دانشکده ادبیات می باشد.

- قطعه آهن ربای موجود در جیب ساک مربوط به آزمایشگاه دبیرستان پاسداران اسلام است که اشتباهاً در جیب بنده باقی مانده است.

- در جیب کلاسورهای موجود در تهران ممکن است دست نوشته ای مربوط به بدهی آقای سعید ناصری بیابید، ایشان آن مبلغ را پرداخت کرده اند.

- طلب هایم را بخشیده ام.

- تویی اضافه مربوط به اورکت در خانه به جبهه های جنگ تعلق دارد.