کارمند شهید رجبعلی لعل آخر

۳۰ شهریور ۱۴۰۰ | ۱۲:۵۸ کد : ۲۱۰۸۰ اخبار
کارمند شهید رجبعلی لعل آخر

زندگینامه

شهید بزرگوار رجبعلی لعل آخر در تاریخ ۰۱/‏۰۵/‏۱۳۲۵‬ در شهر مقدس مشهد متولد گردید. دوران تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به پایان رساند در نوجوانی به همراه خانواده به تهران عزیمت نمود. او پس از پایان تحصیلات دوره دبیرستان به استخدام دانشگاه تهران درآمد و در دانشکده فنی مشغول به کار شد. شهید لعل آخر با شروع نهضت اسلامی، در مبارزات علیه رژیم پهلوی مشارکت داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی، به طور فعال در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور یافت و یک بار هم بر اثر مجروحیت شدید، به افتخار جانبازی نائل گردید لکن پس از بهبودی مجدداً در خط مقدم جبهه حضور یافت و سرانجام در عملیات بزرگ بیت‌المقدس و فتح خرمشهر در ۲ خرداد ۱۳۶۱ به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک این شهید در روز چهارم خرداد ۱۳۶۱ ابتدا از مقابل دانشکده فنی و سپس منزل شهید تشییع شد و در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا آرام گرفت. از این شهید گرانقدر دو پسر و یک دختر به یادگار مانده است که در زمان شهادت پدر، به ترتیب ۷، ۴ و ۱ ساله بوده‌اند.

گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید
برادران و خواهران عزیز من! هم اکنون این وصیت‌نامه را می‌نویسم به فرمان رهبر عالیقدرم می‌روم تا آنچه دارم و خون ناقابل خود را فدای اسلام کنم همان طوری که بارها و بارها در این راه قدم نهاده‌ام و هر بار حس کرده‌ام سبک تر شده‌ام و عاشقانه به در خانه رو آورده‌ام چون می‌دانم وقتی که حضرت علی (ع)، ولی خدا در دعای کمیل چنین عاجزانه سر بر آستان حضرت حق می‌کوبد و توبه از گناهان و طلب بخشش دارد ما بندگان سراپا تقصیر چه کنیم و باز می‌دانم که نباید حسین زمان را در مقابل یزیدان زمان تنها بگذاریم و خون شهدای کربلای ایران را و خون شهیدان مظلوم همچون بهشتی‌ها را فراموش کنیم و راحت به بستر خواب برویم باید به خود آئیم و کور دل نباشیم و از کلام خدا بهره‌مند شویم تا بلکه بتوانیم با رویی سفید در آن جهان به دست بوسی و پابوسی محمد (ص) و فاطمه (س) و علی (ع) برویم و امام زمان (عج) را خشنود گردانیم و اگر هم انشا الله شهید شدیم همانطور که خداوند متعال می‌فرمایند: " فلن یضل اعمالهم خداوند هرگز فعالیت‌ها و اعمال شهید را ضایع نمی‌کند و ما امیدواریم که خداوند عالم خون ما را مایه پیروزی اسلام و خشنودی امام زمان (عج) گرداند.
مادر جان! می‌دانم که چقدر ناراحت هستی ولی به حضرت زینب (س) و اهل بیت امام حسین (ع) فکر کن و اگر هم خواستی گریه کنی برای آنها گریه کن و برای من خوشحال باش چون به سعادت ابدی که آرزویش را داشتم رسیده‌ام و بدان که امام خمینی عشق به خدا را در من زنده کرد و انشا الله که در شما هم زنده شده باشد.
بدانید که هر که عاشق خدا شد دیگر به دنیا نظر ندارد و برای نزدیکی به خدا می‌شتابد و من برای رضای خدا به جبهه و سپاه رفتم نه برای نفس.